دخترکم طفلک معصومم دلم داره می ترکه. دلم خونه، چشمام اشک می باره. قلبم تحت فشاره عزیز مامان. امروز بابات اومد تو رو ببره بیرون بگردونه. 

وقتی دوتایی تون از جلو چشمام دور میشدین دلم زیر و رو شد. دلبند قشنگم، کوچولوی نازم تو الان چه حسی داری که من اینطور حالم دگرگون شده. خدایا بهم صبر بده واقعا حال دلم برگشته. اول بخاطر دیدن شما دو تا باهم. باهم بودنی که شاید برای هر دوتون و خصوصا تو، حسرت باشه. مامانی من رو ببخش اما من نخواستم خودخواه باشم. خود خدا می دونه فقط به خاطر خودم جدا نشدم. آینده تو هم در خطر بود با کشمکش های ما. با مشکلاتی که ما باهم داشتیم تو هم تباه می شدی. عزیز قلبم. دومین چیزی که من رو از اعماق وجود سوزوند این بود که امروز هوا خیلی سرد بود. من با اینکه ماشین داشتم نتونستم سوارت کنم، از ترس اینکه تو این شهر کوچیک یکی ببینه بابات و تو ، سوار ماشین من شدین. از ترس حرفهای بی خود مردم. خدایا چرا آخه. چرا همش سرمون تو کار دیگرانه؟ چرا نمی خوایم یاد بگیریم که هرکی به روش خودش زندگی میکنه؟ جرا نمی خوایم بپذیریم آدمهایی که از هم جدا شدن و یه بچه بینشون هست, می تونن با هم زندگی نکنن اما با هم ارتباط سالمی داشته باشن.   

خدایا بهم صبر بده و راه درست رو نشونم بده و جسارتی بهم بده تا کار درست رو قربانی حرفهای دیگران نکنم. 

دخترکم دستت رو می بوسم. قلبت رو می بوسم. آخ عزیزی چقدر برام...... 

  

نازنازی من . مامان شرمنده ی دلتنگیهاته. چند وقت قبل که بابات نتونست دو هفته بیاد برا دیدنت یه روز غروب یه تیکه کاغذ کادو برداشتی دفتر نقاشیت رو که خیلی دوستش داری با دو تا کتاب کوچیکت گذاشتی تو کاغذ کادو و گفتی مامان بیا چسب بزن میخوام برا بابام کادو درست کنم. صبح فردا وقتی میخواستی بری مهد کودک گفتی مامان به بابام بگو بیاد کادوش رو ببره!!!!!!!!!!!!!!!! مامان بمیره برا دلت. چقدر دلت تنگ شده که خواستی بابات رو با کادو بکشونی اینجا. گفتم باشه مامان ولی امروز قول نمی دم بیاد. باید تعطیلات باشه. از فرداش هی می پرسیدی امروز چندشنبه است و وقتی میفهمید تعطیل نیست می گفتی اه چرا تعطیل نیست. و برای اولین بار وقتی خواستم دلت آروم بشه و حرف دلت رو بزنی با هزار ترفند تو جواب سوالم که پرسیدم دلت برا بابات تنگ شده گفتی آره....  

قربون دلت برم مامانم. من همیشه از خدا میخوام دلت رو آروم کنه و بتونی این مسئله رو تحمل کنی.  

دوستت دارم دختر عزیز تر از جانم. 

دوستت دارم جان جانم .... 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.